مرور بر اساس

تارانتینو و انقلاب سینما؛ راز‌های روایت‌های پیچیده تارانتینو

تبلیغات بنری

کوئینتین تارانتینو ، کارگردان ، نویسنده و تهیه کننده آمریکایی ، یکی از تأثیرگذارترین شخصیت های سینمای معاصر است. از طریق آثار خود ، که همیشه محدودیت های گونه های مختلف را جابجا کرده است ، تارانتینو فقط با نوآوری های خود تحت تأثیر سینما قرار نگرفت ، بلکه زبان سینمایی خود را نیز از جمله دیالوگ های سخت و بوهمیایی ، خشونت زیبا و عوارض داستانی ایجاد کرد. او دنیای جدیدی از رمان های سینما را با استفاده از ساختارهای غیر خطی و سیگنال های مکرر به تاریخ سینما ایجاد کرده است ، جایی که مفاهیم وفاداری ، انتقام و هویت عمیقاً مورد بررسی قرار می گیرد.

تارانتینو تاریخ و سینما را ادامه می دهد

از کودکی ، تارانتینو به سینما بسیار علاقه مند بود ، به خصوص آثار کلاسیک در هالیوود و سینما در راهروها و تریلرها در دهه هشتاد و هشتاد. این علاقه به سینما و فیلم های خصوصی نه تنها بر سبک و نوع فیلم سازی او تأثیر می گذارد ، بلکه در نحوه برخورد او با مفاهیم و مباحث مختلف سینمایی نیز مشهود است. فیلم های تارانتینو مملو از علائم سینمای کلاسیک و فرهنگ پاپ است. این منابع به طور خاص به عنوان ابزاری برای تعریف مجدد فیلم سازی استفاده می شوند.

در آثار تارانتینو ، مفاهیم عالی تاریخی و اجتماعی همیشه مورد توجه قرار می گیرد. در فیلم هایی مانند “Kill Bill” (1) و Jango ، که منتشر شد (1) ، تارانتینو با ارائه رمان های غیر نوشته شده و پیچیده در قالب داستانهای انتقام جویی ، با موضوعات تاریخی ، اجتماعی و فلسفی روبرو شد. در این فیلم ها ، تاریخ به روشی جدید روایت می شد که تارانتینو توانست از خشونت و شوک های بصری برای نمایش درگیری های انسانی استفاده کند.

سینمای تارانتینو ، همگرایی خشونت ، گفتگو و داستانهای غیرخطی

یکی از ویژگی های برجسته سینمای تارانتینو ، استفاده هوشمندانه از دیالوگ های طولانی و پیچیده است که در دنیای سینمایی خود به یک برند مشهور تبدیل شده است. در فیلم های خود ، او از دیالوگ ها نه تنها داستان را ممکن می سازد ، بلکه در مفاهیم فلسفی و روانی نیز عمیق تر می شود. این دیالوگ ها معمولاً به طور طبیعی و بدون شک بیان می شوند ، اما در قلب آنها جملات معنایی چند لایه دارند.

در پالپ فیچ (1) و بیل ، تارانتینو ، با رمان های غیرخطی ، داستانهای پیشرفته ای را ترویج می کند که دائماً در زمان و مکان در حال تغییر هستند. در این آثار ، مخاطب با مجموعه ای از داستانهای به هم پیوسته روبرو می شود که در ساختار روایی فیلم از یک طریق یا به روش دیگری از هم جدا نشده و سوزانده نشده اند. این ساختارهای پیچیده و چند لایه از ویژگی های شاخص سینمای تارانتینو هستند.

هنر خشونت تارانتینو

یکی دیگر از ویژگی های ویژه سینمای تارانتینو استفاده از خشونت به عنوان ابزاری برای تأکید بر تضادهای داخلی شخصیت ها و درام داستانی است. او با عملکرد زیبایی شناسی خشونت ، آن را به یکی از ستون های اصلی فیلم های خود تبدیل کرد. در “آزاد شده” ، “کشتن بیل” و “لعنتی حرامزاده” (1) ، خشونت نه تنها به عنوان یک ابزار روایی بلکه به عنوان یک عنصر فنی مورد استفاده قرار می گیرد. تارانتینو نه تنها برای ایجاد اظهار نظر و درام ، بلکه برای تفکر و تحلیل اجتماعی خشونت است.

او در بسیاری از فیلم های خود معانی اخلاقی و فلسفی و پیامدهای خشونت را مطالعه می کند. در “حرامزاده های لعنتی” ، تارانتینو به طور خاص خشونت را در قالب انتقام و فداکاری قرار می دهد و از آن به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل تاریخ و هویت استفاده می کند. در این فیلم ، خشونت فقط به عنوان یک عمل بشردوستانه مورد استفاده قرار نمی گیرد ، بلکه به عنوان راهی برای تحمیل قدرت و سرگرمی تاریخ است.

رمان های سینما ، هویت و پیچیده

تارانتینو همواره هویت پیچیده انسانی و مسائل موجود در سینما را مورد بررسی قرار داده است. شخصیت های او معمولاً در دنیای متناقض زندگی می کنند که در آن درگیری های داخلی و بحران های هویت نقش مهمی ایفا می کنند. در فیلم هایی مانند “پالپ فیچ” ، “کشتن بیل” و “لعنتی حرامزاده” ، شخصیت های جهان پر از خشونت و درگیری و در این دنیای پیچیده به دنبال هویت و آزادی هستند. این شخصیت ها همیشه با خود و دنیای اطراف خود مغایرت دارند و این تضادها به ویژه در شکل گیری هویت خود مؤثر هستند.

تارانتینو و سینمای معاصر: چالش ها و تأثیرات

تارانتینو نه تنها با تکنیک های جدید و نوآورانه ، بلکه با تغییرات عمیق در صنعت فیلم نقش داشت. استفاده از ساختارهای غیر خطی ، دیالوگ های تأثیرگذار و خشونت هنری بخشی از تغییرات سینمای معاصر بوده است. هنگام ورود به دنیای سینما و ساختن آثار مختلف ، روشهای جدیدی برای گفتن داستان و ایجاد سینمایی ارائه می دهد که مخاطب را وادار می کند تا با دقت و با دقت درک کنند.

در نتیجه ، تارانتینو یکی از مهمترین مدیران معاصر سینما است که محدودیت های سینما را در انواع مختلف منتقل کرده و تغییر عمده ای در سینمای معاصر ایجاد کرده است.

شروع و تمرکز بر جامعه پاپ و فرهنگ (قرارداد)

کوینتین تارانتینو در دهه هشتاد وارد سینما شد و بلافاصله خود را به عنوان کارگردان نوآورانه معرفی کرد. آثار اولیه او ، از جمله فانتزی پالپ (1) و سگهای تانک (1) ، نه تنها جرم و داستانهای پیچیده به پایان رسید ، بلکه براساس اشاراتی به فرهنگ پاپ و تاریخ سینما بود. در این زمان ، تارانتینو سبک خود را برای استفاده از دیالوگ های طولانی و بوهمی ، ساختارهای غیر خطی و خشونت زیبا ارائه داد. در این اقدامات ، او بیشتر به روابط انسانی ، خیانت ، وفاداری و مبارزه شخص در درون شخص متمرکز شد.

آغاز حرفه تارانتینو ، که در آن او الهام بخش داستان های سینما و جرم کلاسیک است و آنها را به روشی جدید و شگفت انگیز ادغام می کند. در فیلم ها ، مانند سگ های تانک ، تارانتینو نه تنها با دنیای جنایتکاران و سرقت ها سروکار دارد ، بلکه هویت شخصیت های آنها و چالش های درونی آنها را به روشی جذاب و پیچیده نشان می دهد.

کشف خشونت و بازی با گونه ها (قرارداد)

در دهه هشتاد قرن گذشته ، تارانتینو با فیلم هایی مانند “کشتن بیل” (1) و “بیل: قسمت دوم” (2) به اوج خود رسید. این دوره ، تارانتینو ، که عمدتاً مورد بررسی قرار گرفته بود مانند انتقام جویی ، تلاش برای هویت و همچنین خشونت به عنوان یک ابزار فنی. در فیلم “کشتن بیل” ، داستان یک زن ، پس از خیانت و ظلم ، توسط یک قاتل فاش شد ، به سبک خاصی از تارانتینو همراه با خشونت با زیبایی گفته شد.

در این دوره ، تارانتینو به ویژه در استفاده از خشونت و کشتار به عنوان ابزاری برای شناسایی شخصیت ها و حرکت داستانی مهارت داشت. کشتن بیل نه تنها با موضوع انتقام جویی سروکار دارد ، بلکه با مراجعه به فیلم های غربی و انواع باستانی ، آن را در هماهنگی مدرن و نوآورانه نیز ایجاد کرد. این ویژگی ها در کارهای بعدی وی مانند “بدبختی های مخوف” تکرار می شوند (1).

بررسی هویت و بحران انسانی (قرارداد)

در دهه 1980 ، تارانتینو مسیر جدیدی را در سینما دنبال کرد. در فیلم هایی مانند Jango که اکران شد (1) و هشت صمیمانه (1) ، موضوعاتی مانند تاریخ آمریکا ، برده داری و نژادپرستی را دنبال می کنند. جانگو ، که آزاد شده است ، یکی از آثار برجسته وی است که در آن تارانتینو از خشونت برای به چالش کشیدن سیستم های اجتماعی و تاریخی استفاده می کند.

در این دوره ، تارانتینو با موضوعات تاریخی و بشردوستانه سروکار دارد. در جنگو آزاد شده ، او داستان یک برده آزاد شده را به دنبال انتقام از کسانی که او را تحت تأثیر قرار داده اند ، می گوید. این فیلم نه تنها مسائل اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار می دهد ، بلکه روابط انسانی و هویت چهره های جهان و نژادپرستانه را نیز تجزیه و تحلیل می کند. همچنین ، در “هشت صداقت” ، تارانتینو به تصویر می کشد ، از نوع غربی و فیلم های مرموز ، جهانی پر از خشونت و بحران های داخلی انسان استفاده می کند.

حرکت به سمت سینمای فلسفی و بازتابنده (قرارداد)

از دهه 1980 ، تارانتینو به سینمای فلسفی بیشتری تبدیل شده است. در فیلم “یک روز در هالیوود” (1) ، داستانی بی سابقه و پر از علائم به سینمای کلاسیک در هالیوود و فرهنگ پاپ در دهه 1980 می گوید. در این فیلم ، تارانتینو عمدتاً با بحران هویت ، تحولات اجتماعی در دنیای سینما و استفاده از شخصیت های داستانی وی ، با دید انتقادی از صنعت فیلم و تأثیر آن بر فرهنگ آمریکایی سروکار دارد.

این تغییرات نشان دهنده بلوغ هنری تارانتینو هنری و تمرکز آن بر هویت فرهنگی و تاریخ سینما است. او دیگر به دنبال رمان های پیچیده و خشن نیست ، اما در آثار جدید خود با دنیای درونی شخصیت ها و بحران های وجودی آنها سر و کار دارد. “یک روز در هالیوود” یادآور عصر طلایی سینما است که تارانتینو با درک عمیقی از تاریخ سینما به دنیای سینمایی مدرن نگاه می کند.

خط تفکر تارانتینو

اصل و نسب کوینتین تارانتینو در سینما بسیار منحصر به فرد است و براساس روشهای مشخصی که در کار خود انجام می دهد ، مانند ؛ خشونت هنری و زیبایی شناسی ، دیالوگهای طولانی و پیشرفته ، ساختار غیر نوشته شده و زمان ، با اشاره به سینمای کلاسیک و فرهنگ پاپ ، با تمرکز بر شخصیت های پیچیده و انسانی ، تحریف و بازسازی تاریخ شخصی ، عدالت ، طنز و کمدی.

تبلیغات بنری

منبع : پایگاه خبری fararu

دیدگاهتان را بنویسید